گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
انوار العرفان
جلد نهم
[سوره النساء ( 4): آیات 92 تا 94 ] ....



ص : 68
اشاره
وَ ما کانَ لِمُؤْمِنٍ أَنْ یَقْتُلَ مُؤْمِناً إِلَّا خَطَأً وَ مَنْ قَتَلَ مُؤْمِناً خَطَأً فَتَحْرِیرُ رَقَبَۀٍ مُؤْمِنَۀٍ وَ دِیَۀٌ مُسَلَّمَۀٌ إِلی أَهْلِهِ إِلَّا أَنْ یَصَّدَّقُوا فَإِنْ کانَ مِنْ قَوْمٍ
عَدُوٍّ لَکُمْ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَتَحْرِیرُ رَقَبَۀٍ مُؤْمِنَۀٍ وَ إِنْ کانَ مِنْ قَوْمٍ بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَهُمْ مِیثاقٌ فَدِیَۀٌ مُسَلَّمَۀٌ إِلی أَهْلِهِ وَ تَحْرِیرُ رَقَبَۀٍ مُؤْمِنَۀٍ فَمَنْ لَمْ یَجِدْ
فَصِیامُ شَهْرَیْنِ مُتَتابِعَیْنِ تَوْبَۀً مِنَ اللَّهِ وَ کانَ اللَّهُ عَلِیماً حَکِیماً ( 92 ) وَ مَنْ یَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خالِداً فِیها وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِ وَ
لَعَنَهُ وَ أَعَدَّ لَهُ عَذاباً عَظِیماً ( 93 ) یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا ضَ رَبْتُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَتَبَیَّنُوا وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقی إِلَیْکُمُ السَّلامَ لَسْتَ مُؤْمِناً
( تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَیاةِ الدُّنْیا فَعِنْدَ اللَّهِ مَغانِمُ کَثِیرَةٌ کَذلِکَ کُنْتُمْ مِنْ قَبْلُ فَمَنَّ اللَّهُ عَلَیْکُمْ فَتَبَیَّنُوا إِنَّ اللَّهَ کانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبِیراً ( 94
ص: 70
[سوره النساء ( 4): آیه 92 ] .... ص : 70
اشاره
وَ ما کانَ لِمُؤْمِنٍ أَنْ یَقْتُلَ مُؤْمِناً إِلَّا خَطَأً وَ مَنْ قَتَلَ مُؤْمِناً خَطَأً فَتَحْرِیرُ رَقَبَۀٍ مُؤْمِنَۀٍ وَ دِیَۀٌ مُسَلَّمَۀٌ إِلی أَهْلِهِ إِلَّا أَنْ یَصَّدَّقُوا فَإِنْ کانَ مِنْ قَوْمٍ
عَدُوٍّ لَکُمْ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَتَحْرِیرُ رَقَبَۀٍ مُؤْمِنَۀٍ وَ إِنْ کانَ مِنْ قَوْمٍ بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَهُمْ مِیثاقٌ فَدِیَۀٌ مُسَلَّمَۀٌ إِلی أَهْلِهِ وَ تَحْرِیرُ رَقَبَۀٍ مُؤْمِنَۀٍ فَمَنْ لَمْ یَجِدْ
صفحه 60 از 272
( فَصِیامُ شَهْرَیْنِ مُتَتابِعَیْنِ تَوْبَۀً مِنَ اللَّهِ وَ کانَ اللَّهُ عَلِیماً حَکِیماً ( 92
ترجمه و شرح .... ص : 70
خداوند متعال در این آیه شریفه احکام قتل خطایی و جبران خسارت مالی و انسانی را بیان نموده که با کشته شدن یک نفر بر
خانواده و جامعه وارد میشود و با آزاد کردن انسانی بجاي آن و پرداخت خونبها به خانواده او جبران میگردد. أنوار العرفان فی
تفسیر القرآن، ج 9، ص: 71
اینک میفرماید:
کسیکه به خدا و رسولش ایمان آورده باشد مجاز نیست که فرد با ایمانی را عمدا به قتل برساند مگر اینکه بخطا و بدون قصد او را
بکشد و کسیکه مؤمنی را به خطا و ندانسته بقتل برساند چون خطا ناشی از تهاون و نداشتن اهتمام و اعتناي بقضایاست مستلزم
عقاب است باید یک برده آزاد کند و خونبهائی به کسان او بپردازد مگر اینکه آنها خونبها را ببخشند و اما اگر مقتول مؤمن باشد
ولی از قبیلهاي باشد که دشمن مسلمانانند باید فقط یک برده آزاد کند و دیه لازم نیست زیرا بقومی که با مسلمین محاربه دارند
پرداخت خونبها لازم نیست و اگر مقتول از قومی باشد که میان شما و آنها پیمانی برقرار است واجب آن است که هم دیۀ بورثه
مقتول پرداخت شود و هم بنده مؤمنی را آزاد کند تا کفارة عملش باشد و اگر قاتل رقبهاي نیافت که آزاد کند بایستی دو ماه
پیدرپی روزه بگیرد تا اینکه خدا از او درگذرد و توبه او براي تطهیر نفس و تفکیر از فعلش باشد و بداند که خداوند همواره بحال
بندگان خود دانا و در کار خود حکیم است و در آنچه امر و نهی میفرماید بر وفق صلاح و مصلحت بندگان است.
البته باید دانست که حکم کفاره عقوبتی است در باره خطاکار که فقط پشیمانی و توبه او در پیشگاه پروردگار در این صورت
پذیرفته میشود و صفاي فطري خود را به این وسیله باز مییابد و نیز به سبب توجه بیشتري میشود که همواره مظان خطر را زیاده
رعایت نماید.
(92)
ص: 72
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 72
قتل مؤمن نیست بر مؤمن روا از تعمد جز که باشد بر خطا
مؤمنی را از خطا ور کشت کس بنده باید کند آزاد پس
هم دیت واجب بود بروي تمام تا رساند سوي اهلش بیکلام
جز که بخشند آن دیت را بیستم اهل آن مقتول بر وي از کرم
ورکه مقتول است از قومی لعین که شما را دشمنند از راه دین
لیک مؤمن باشد آن مقتول پس بنده آزاد باید کرد و بس
ساقط است از وي دیت اندر یقین ارث نبود بین کافر و اهل دین
ور بود ز آنقوم که ما بینتان شرط و پیمان است در عین عیان
حکم او مانند حکم مسلم است هم به مسلم حفظ ذمی لازم است
صفحه 61 از 272
هست یعنی فرض کفاره و دیت بر مسلمان اندر افعال و نیت
پس نیابد بندهگر بیچارهاي تا کند آزاد بر کفارهاي
پس بر او صوم است واجب در دو ماه از پی کفاره زان جرم و گناه
وضع کرد این حکم بهر توبه حق تا زداید نقش عصیان از ورق
توبه خود آموزد او بر عاصیان هم قبول توبه باشد ز او عیان
آگه است از قاتل و مقتول حق هم خود او حاکم به امر ما خلق
(92)
ص: 73
شان نزول .... ص : 73
بنظر اکثر مفسرین این آیه مبارکه در باره عیاش بن ابی ربیعه المخزومی برادر مادري ابو جهل نازل شده است زیرا وي مسلمان شده
بود و شخص دیگري را هم که اسلام آورده بود کشت در حالیکه از مسلمان شدن او مطلع نبوده.
این مطلب را مجاهد و ابن جریح و عکرمه و سدي نیز نقل کردهاند و گفتهاند:
مقتول مزبور حرث بن یزید بن ابی نبشته العامري بوده است و کسی بود که عیاش و برادرش ابو جهل را آزار میرسانیده است و
این موضوع را ابو الجارود از امام محمد باقر علیه السلام نیز روایت نموده است.
صاحب جامع البیان نیز از عکرمه و مجاهد و سدي موضوع عیاش را روایت کرده است و نیز ابن اسحق و ابو یعلی و حرث بن ابی
اسامه و ابو مسلم الکجی از قاسم بن محمد و همچنین ابن ابی حاتم در تفسیر خود از طریق سعید بن جبیر و او از ابن عباس این
موضوع را روایت نموده است.
ص: 74
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 74
قوله تعالی فَتَحْرِیرُ رَقَبَۀٍ.
حر- یعنی آزاد، خلاف عبد و برده چنانکه در آیه 178 سوره بقره میفرماید:
الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَ الْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَ الْأُنْثی بِالْأُنْثی یعنی آزاد به آزاد بنده به بنده زن به زن و جمع حر احرار است.
و از این ماده است:
تحریر- یعنی آزاد کردن، نوشتن، چنانکه در آیه 92 سوره نساء میفرماید:
وَ مَنْ قَتَلَ مُؤْمِناً خَطَأً فَتَحْرِیرُ رَقَبَۀٍ مُؤْمِنَۀٍ. یعنی هر که مؤمنی را از روي اشتباه بکشد بر اوست آزاد کردن یک بنده مؤمن.
محرر- یعنی آزاد کرده چنانکه در آیه 35 سوره آل عمران میفرماید:
رَبِّ إِنِّی نَذَرْتُ لَکَ ما فِی بَطْنِی مُحَرَّراً.
یعنی پروردگارا آنچه در شکم من است نذر تو کردم آزاد از هر قیود یعنی از هر قید آزاد است و فقط براي خدمت و عبادت
توست و هیچ کاري و عملی نسبت بخودم از وي نمیخواهم.
صفحه 62 از 272
ص: 75
[سوره النساء ( 4): آیه 93 ] .... ص : 75
اشاره
( وَ مَنْ یَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خالِداً فِیها وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِ وَ لَعَنَهُ وَ أَعَدَّ لَهُ عَذاباً عَظِیماً ( 93
ترجمه و شرح .... ص : 75
خداوند متعال در این آیه مبارکه براي کسیکه شخص با ایمانی را عمدا بقتل برساند علاوه بر مجازات دنیوي چهار مجازات اخروي
ذکر نموده است:
1) خلود. ( 2) خشم الهی ( 3) دوري از رحمت خدا ( 4) مهیا ساختن عذاب عظیمی براي او زیرا قتل عمدي گناه بزرگی است که با )
داشتن ایمان کسی بر آن مرتکب نمیشود و هیچ مؤمنی را نرسد که از روي عمد مؤمنی دیگر را بکشد و اگر چنین کند
بیضرورت و سببی بر ضد اراده خداوند در باره زندگی برخاسته و بهمین جهت است که دچار خشم و لعنت و عذاب بزرگ
جاودانی میشود چنین شخصی بجنگ با خداي بخشنده زندگی برخاسته و با فطرتی که در وجود خود او نهفته است و در برابر از
بین بردن زندگی هر اندازه هم کوچک باشد میلرزد که ستیزه و کارزار کرده است.
اینک میفرماید:
و هر کسی مؤمنی را عمدا و از روي قصد بکشد و داناي به ایمان او و حرمت ص: 76
قتل او و مصون بودن خون او باشد مجازات او دوزخ است که جاودانه در آن میماند و مورد خشم خدا خواهد گشت و از رحمتش
او را دور میسازد و براي او عذاب بزرگی مهیا و آماده خواهد نمود.
(93)
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 76
مؤمنی را ور کشد بر عمد کس کشتنش داند حلال آن بو الهوس
هست دوزخ جاودان پاداش او خشم و لعن حق رسد بر وي دو تو
بهر او آماده باشد در جحیم بر جزاي خود عذابی بس عظیم
(93)
ص: 77
شان نزول .... ص : 77
صفحه 63 از 272
کشف الاسرار و مجمع البیان نوشتهاند: این آیه در باره مقیس بن ضبابۀ اللیثی نازل شد که برادر خود هشام بن ضبابۀ را در طایفه
بنی النجار کشته یافت و قضیه را برسول خدا عرض کرد پیامبر اکرم قیس بن الهلال الفهري را با او بسوي بنی النجار روانه کرد و
پیام فرستاد یا قاتل هشام را تحویل دهند و اگر او را نیافتند دیه بپردازند فهري پیام رسول خدا را رسانید طائفه بنی النجار اطاعت
کردند و گفتند ما قاتل را نمیشناسیم ولی دیه آن را میدهیم لذا صد شتر دیه دادند و هر دو به مدینه بازگشتند در بین راه مقیس
ناراحت بود که در مرگ برادر خود بجاي کشتن قاتل دیه گرفته است لذا به وسوسه افتاد بجاي قاتل برادر خود فهري را که همراه
او بود و بوي کمک کرده بود کشت و مرتد گردید و بطرف مکه فرار نمود این بود تا روز که مکه بدست رسول خدا فتح شد
پیامبر فرمود اگر او را بدست آورم امان نخواهم داد لذا در روز فتح مکه او را با حالت کفر دستگیر نمودند و به دستور پیامبر
بقصاص از فهري کشتند و این آیه نازل گردید.
ضحاك و عدهاي از مفسرین نیز این موضوع را نقل کردهاند اما طبري در تفسیر خود از طریق ابن جریح از عکرمۀ نقل کرده که
مردي از انصار برادر مقیس بن ضبابه را کشت رسول خدا به مقیس دیه داد و او قبول کرد سپس قاتل برادر را کشت و پیامبر دستور
داد مقیس را بقصاص کشتند.
لکن عکرمۀ و این جریح گفتهاند: این آیه در باره کسی نازل گشته که مرتد شده و مسلمانی را نیز بقتل رسانیده بود سپس این آیه
نازل گردید.
ص: 78
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 78
قوله تعالی وَ مَنْ یَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً.
اما عمد بفتح اول و دوم جمع « عمد للشیء و الی الشی اي قصد » : عمد- بفتح اول و سکون دوم یعنی قصد چنانکه گفته میشود
عمود یعنی ستونی که خیمه بر آن برپاست و هر چه که بناء بر آن تکیه داشته باشد چنانکه در آیه 9 و 10 سوره همزه میفرماید:
إِنَّها عَلَیْهِمْ مُؤْصَ دَةٌ فِی عَمَ دٍ مُمَ دَّدَةٍ یعنی آن آتش بر همین گروه احاطه نموده است راه نجات و خروجشان را در میان ستونهاي
کشیده شده فرو بسته است.
و از این ماده است:
تعمد- یعنی کار را از روي قصد و نیت انجام دادن و ضد سهو نسیان و فراموش چنانکه در آیه 5 سوره احزاب میفرماید:
وَ لَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ فِیما أَخْطَأْتُمْ بِهِ وَ لکِنْ ما تَعَمَّدَتْ قُلُوبُکُمْ.
یعنی در آنچه خطا کردهاید گناهی ندارید لیکن در آنچه قلوب شما قصد کرده خطا کارید.
متعمد- یعنی کسیکه از روي قصد و عمد کاري را انجام دهد چنانکه در آیه مورد بحث گذشت.
عماد- یعنی ستون و جمعش عمد بر وزن فرس و عنق است لیکن در ضمن آیات قرآن فقط بر وزن فرس آمده است چنانکه در آیه
2 سوره رعد و 10 ص: 79
سوره لقمان میفرماید:
اللَّهُ الَّذِي رَفَعَ السَّماواتِ بِغَیْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها- خَلَقَ السَّماواتِ بِغَیْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها.
یعنی آسمانها را آفریدند با ستونی که دیده شود در اینصورت ستون نامرئی مانند جاذبه نفی نشده و غیره است.
اعتماد- یعنی تکیه کردن و اطمینان حاصل نمودن و اسم فاعلش هم معتمد میباشد.
صفحه 64 از 272
ص: 80
[سوره النساء ( 4): آیه 94 ] .... ص : 80
اشاره
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا ضَ رَبْتُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَتَبَیَّنُوا وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقی إِلَیْکُمُ السَّلامَ لَسْتَ مُؤْمِناً تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَیاةِ الدُّنْیا فَعِنْدَ اللَّهِ
( مَغانِمُ کَثِیرَةٌ کَذلِکَ کُنْتُمْ مِنْ قَبْلُ فَمَنَّ اللَّهُ عَلَیْکُمْ فَتَبَیَّنُوا إِنَّ اللَّهَ کانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبِیراً ( 94
ترجمه و شرح .... ص : 80
خداوند متعال در این آیه شریفه یک دستور احتیاطی براي حفظ جان و مال افراد بی گناهی که ممکن است مورد اتهام قرار گیرند
بیان میکند و فرمان میدهد: اگر براي جهاد در راه خدا بیرون میروید بکارزار با احدي برنخیزید مگر کاملا امر بر شما روشن
گردد زیرا ممکن است کسیکه با وي میجنگید از کسانی باشد که مسلمان شده و شما نمیدانید و اصولا وقتی مسلمانان براي جهاد
در راه خدا بیرون میروند و سفر میکنند نبایستی کالا و خواسته زندگی دنیائی را به حساب خود و جهاد در راه خدا درآورند زیرا
این چیزها انگیزه جهاد نیست سپس بمؤمنان یادآوري کرده و منت میگذارد که دلها و جانهاشان را پاك نموده أنوار العرفان فی
تفسیر القرآن، ج 9، ص: 81
و هدفشان را بالا برده است و جهاد را براي رسیدن بمنظورهاي عالیتر و هدفهاي گرانمایهتر بر آنان واجب نموده است زیرا در نزد
خدا غنیمتهاي فراوانی است که بسیار از آنچه در دست مردم است گرانبهاتر است در پایان میفرماید: خدا به آنچه در جانها نهان
است آگاهی دارد و هر چه را مایه برانگیختن آدمی بکار است و مردم از آن اطلاعی ندارند میداند و بر آن پاداش میدهد.
اینک میفرماید:
اي کسانیکه بخدا و رسول او ایمان آوردهاید وقتی که شما در راه خدا گام برمیدارید و بجهاد و اعلاء کلمه حق به مسافرتی
میروید در موقع جنگ و کشتار تحقیق کنید یا توقف و تأمل نمائید تا مستحق قتل را بشناسید و به کسیکه اظهار صلح و اسلام
میکند نگوئید مسلمان نیستی و ایمان تو حقیقتی ندارد و بلکه از ترس کشته شدن اظهار اسلام میکنی و بخاطر اینکه سرمایه
ناپایدار دنیا و غنائمی بدست آورید بلکه اصلا متعرض آنها نشوید زیرا شما مأمور بحکم ظاهر میباشید و از سرائر خلق خدا آگاه
است و غنیمتهاي بزرگی در نزد خدا براي شماست لذا شما رضاي خدا را طلب کنید نه اینکه در طلب اعراض دنیوي برآئید سپس
میفرماید:
شما نیز قبلا چنین بودید و در بدو دخول به اسلام بگفتن شهادتین خود و دارائی شما محفوظ ماند بدون اینکه معلوم شود دل و
زبان شما یکی است و خداوند بر شما منت گذاشت و شما را در رقبه اسلام پذیرفت پس شما هم بشکرانه این نعمت بزرگ تحقیق
کنید و از روي گمان و پندار و براي اغراض دنیوي بقتل اشخاص مبادرت نکنید و بدانید که خداوند به آنچه عمل میکنید خبیر و
آگاه است و از نیات شما هم مطلع و به همه چیز داناست.
از این آیه استفاده میشود:
1) در جهاد باید جستجو و دقت کرد تا مسلمانی کشته نشود. )
صفحه 65 از 272
2) اگر کسی در موقع جنگ اظهار ایمان و تبعیت از دین اسلام بکند باید ص: 82 )
از او قبول کرد و با او خوشرفتاري نمود.
3) سربازان و درجهداران باید در موقع جنگ و جهاد مراتب را در نظر گرفته و دشمن مطیع را اذیت نکنند. )
4) بکار بردن سلاحهاي دسته جمعی جایز نیست که مبادا شخص موحدي بقتل برسد. )
5) در اجراي فرمان الهی بخاطر حفظ موحدین غیر محارب بر فرماندهان نظامی و سیاسی لازم است که نسبت به منع استعمال )
سلاحهاي مخرب کنونی موافقت نمایند.
(94)
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 82
اي گروه مؤمنان از انقیاد چون سفر کردید از بهر جهاد
پس نمائید احتیاط اندر مصاف تا نگردد کشته مردي برخلاف
شد اسامه موي قومی در سفر که از ایشان بد مسلمان یک نفر
وان مسلمان نام او مرداس بود که تحیۀ بر اسامه گفت زود
زد اسامه تیغ و کرد او را هلاك زین خبر شد جان احمد دردناك
آمد این آیت که در وقت جهاد فحص باید کرد از حال عباد
می نگوئید ار که او گوید سلام نیست مؤمن گفته از خوف این کلام
بر امید آن غنائم وان غنم بر مسلمانی کند اینسان ستم
ص: 83
مال دنیا در غنیمت فانی است بهر هر کس عارضی و وآنی است
نزد حق باشد غنیمتها فزون که غنی گردید ز آنها در قرون
هم ز قتل مردمان از بهر مال بینیاز آئید بعد از ضعف مال
هم شما بودید یکسر پیش از این همچو ایشان اندر استظهار دین
کس نمیدید آنچه از دین حاصل است و آنچه گوئید از زبان یا از دل است
یعنی اسلام شما بد مستتر کاین زمان است آشکار و مشتهر
بر شما منت نهاده رب دین بر رسوخ دین و اکمال یقین
پس کنید از حال مردم جستجو دوست را تا واشناسید از عدو
بهر تأکید است این تکرارها و انتظام و اهتمام کارها
حق بکردار شما باشد خبیر و آنکه بیتقصیر کشتید آن فقیر
گشت زین آیه اسامه مضطرب مغفرت جست از رسول منتجب
گفت لیک از لفظ توحیدم خجل کو کند سد راه آمرزش بدل
بندهاي آزاد کن شاید خدا بر تو بخشد زان که بگذشت از خطا
(94)
صفحه 66 از 272
ص: 84
شان نزول .... ص : 84
مفسرین در شأن نزول این آیه مبارکه اقوال مختلفی نقل کردهاند: بنظر عمر بن شبه این آیه در باره مرداس که مردي از غطفان بود
نازل شده است زیرا عدهاي از مسلمین بر سر قبیله او فرود آمدند و قوم او بر سر کوه رفته و موضع گرفته بودند اما مرداس نرفته بود
و چون مسلمان شده بود اسلام خود را آشکار ساخت ولی او را کشتند و آنچه با او بود گرفتند تفسیر علی بن ابراهیم و مجمع البیان
نیز این سبب نزول را با مختصر اختلافی نقل نمودهاند.
ابو عمرو الواقدي و ابن اسحق گفتهاند: این آیه در باره عامر بن الاضبط الاشجعی نازل گردیده است که سریۀ ابو قتاده به او رسیده
بودند او بر ایشان سلام داد محلم بن جثامه بر او خشم گرفت و وي را کشت سپس نزد رسول خدا آمد و از پیامبر خواست تا او را
به بخشد و براي وي استغفار کند پیامبر فرمود خدا ترا نمیآمرزد این مرد گریه کنان برگشت تا اینکه پس از هفت روز درگذشت
او را دفن کردند پس از دفن فرداي آن روز جسد او را در بیرون قبر یافتند موضوع را به رسول اکرم خبر دادند فرمود زمین بدتر از
محلم را نیز قبول میکند ولی خداوند خواسته که حرمت و احترام شما را بزرگ بشمارد سپس جسد او را در دامنه کوهی گذاشتند
و سنگی بر روي آن نهادند و این آیه نازل گردید.
طبري نیز در تفسیر خود این سبب نزول را با اختلاف در موضوع از عبد اللّه بن عمر نقل نموده است و نیز احمد و طبرانی و دیگران
از عامه از عبد اللّه ص: 85
بن ابی حدرد الاسلمی با مختصر اختلاف در موضوع روایت کردهاند.
ابن عباس گوید عدهاي به مردي برخوردند که داراي گوسفندانی بود آن مرد به این عده سلام داد اینان او را گرفتند و کشتند و
گوسفندان او را بردند سپس این آیه نازل شد اما به عقیده ابن عباس مردي در میان قومی مسلمان شده بود وقتی که اصحاب رسول
خدا با آن قوم به جنگ پرداختند آنها فرار کردند و این مرد که مسلمان بود توقف کرد و به آنان برسم مسلمانان تحیت و درود
فرستاد اما بعضی از آنها بر او شوریدند و او را کشتند سپس این آیه نازل گردید سدي نیز این موضوع را پذیرفته و اضافه نموده که
آن مرد بعد از سلام گفت:
اشهد ان لا اله الا اللّه و ان محمدا رسول اللّه ولی اسامۀ بن زید که امیر قوم بود بر او خشم گرفت و او را کشت و این آیه نازل شد
اما عدهاي گفتهاند که صاحب این سریه مقداد بود چنانکه بزار از ابن عباس روایت کرده لکن دیگران گفتهاند: صاحب این سریۀ
مقداد بود و بنظر برخی صاحب سریۀ ابن مسعود بوده است.
صحیح بخاري و صحیح ترمذي و حاکم و دیگران از عامه از ابن عباس نقل کرده و مرد مقتول را از طایفه بنی سلیم معرفی
نمودهاند.
ص: 86
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 86
قوله تعالی فَمَنَّ اللَّهُ عَلَیْکُمْ.
من یعنی نیکی کردن و نعمت بخشیدن چنانکه گفته میشود من علیه یمن منا بفتح میم در مصدر و نیز من علیه منۀ بکسر میم در
صفحه 67 از 272
مصدر چنانکه در آیه 164 سوره آل عمران میفرماید:
لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ.
منت در قرآن آنجا که بخدا نسبت داده شده همه به معنی انعام و نعمت دادن است لذا معنی آیه چنین است: خدا بر مؤمنان نعمت
بخشید آنگاه که در میان آنها پیامبري مبعوث کرد و وجود پیغمبر نعمت است که خدا به مردم عطا فرموده است.
و اما من بنی اسرائیل چیزي است که خداوند متعال بر بنی اسرائیل آنگاه که در دشت بودند در عوض نان بر ایشان نازل فرمود.
المنار مینویسد: من ماده چسبنده و شیرینی است مانند عسل که از هوا بر سنگ و برگ درختان مینشیند و آن در اول مایع است
سپس سفت و خشک میشود و مردم آن را جمع میکنند و از آن است ترنجبین. اقرب الموارد میگوید من هر شبنمی است که بر
درخت و سنگ مینشیند و شیرین باشد و مانند عسل است و همچنین صمغ میخشکد مانند شیر خشت و ترنجبین چنانکه در آیه
57 سوره بقره میفرماید:
وَ ظَلَّلْنا عَلَیْکُمُ الْغَمامَ وَ أَنْزَلْنا عَلَیْکُمُ الْمَنَّ وَ السَّلْوي ص: 87
یعنی و ابر را سایبان شما کردیم و من و سلوي براي شما فرستادیم.
مرحوم طبرسی گفته که کلمه من در اصل به معنی قطع است چنانکه در آیه 8 سوره فصلت میفرماید:
لَهُمْ أَجْرٌ غَیْرُ مَمْنُونٍ یعنی براي آنهاست پاداش غیر مقطوع.
و از این ماده است:
منون یعنی اجل، مرگ، روزگار چنانکه در آیه 30 سوره طور میفرماید:
أَمْ یَقُولُونَ شاعِرٌ نَتَرَبَّصُ بِهِ رَیْبَ الْمَنُونِ.
یعنی گویند شاعري است که ما انتظار مرگش را میکشیم. این لفظ فقط یکبار در ضمن آیات قرآن بکار برده شده است.
ص: 88
توضیحات .... ص : 88
قوله تعالی وَ ما کانَ لِمُؤْمِنٍ أَنْ یَقْتُلَ مُؤْمِناً إِلَّا خَطَأً.
براي شخص مسلمان هرگز شایسته نیست که فرد مسلمانی را بطور عمد بقتل برساند و اگر به چنین عملی مرتکب شود عملا از
حریم اسلام خارج شده است و مستوجب عقوبت و قصاص خواهد بود مگر اینکه بدون توجه و بطور تصادف باشد در اینصورت
چون عمل شخص بر اساس عمد و توجه نبوده جنایت صدق نمیکند لکن مجازات وي به دو طریق است.
1) تدارك حق اجتماع با آزادي یک برده تا فردي جایگزین مقتول گردد. )
2) جبران حق ورثه با دادن دیه به آنان ولی اگر مقتول مسلمان باشد اما ورثه او دشمن اسلام باشند چون مقتول وارث مسلمان )
ندارد حق مطالبه دیه از او ندارند لکن قاتل باید بردهئی را خریداري نموده و در راه خدا آزاد نماید اما اگر ورثه مقتول از جمله
کسانی باشند که در پناه اسلام هستند باید دیه را بورثه او بدهند و قاتل یک برده مسلمانی را هم آزاد نماید چنانچه قاتل فقیر و بینوا
باشد باید دو ماه پیدرپی روزه بگیرد.
اما راجع به دیه واجبۀ و امور مربوط بقتل عمد و خطا در کتب فقهاء احکام کثیرهاي ذکر شده که به بعضی از آنها به نحو اختصار
اشاره میشود:
اگر عاقله قاتل از صاحبان شتر باشند دیه او بدون خلاف یکصد شتر است و اگر بخواهد طلا بدهد یک هزار دینار و اگر نقره بدهد
ده هزار درهم است و دیه خطاکار باید در ظرف سه سال تأدیه گردد گرچه ظاهر آیه نشان میدهد که دیه بر خود قاتل است اما بنا
صفحه 68 از 272
به اجماع و علم به سنت رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله ص: 89
و سلم باید دیه را عاقله قاتل بدهند و عاقله عبارت از برادرزادگان و عموها و پسر عموهاي پدر است و بنظر شافعی موالی هم جزو
عاقلهاند و به عقیده ابو حنیفه پدر و پسر هم داخل عاقله هستند و ابن مسعود از پیامبر اکرم روایت کرده که مرد بگناه پسرش و پسر
بگناه پدرش مأخوذ نیست و اما الزام دیه بر عاقله مبنی بر مؤاخذه برئ نسبت به مقیم یعنی بیتقصیر نسبت به مقصر نیست زیرا دیه
عقوبت محسوب نمیشود بلکه حکمی شرعی و تابع مصلحت است و بنا بقولی بر سبیل معاونت و بمقتضاي مساوات میباشد.
قوله تعالی وَ مَنْ یَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً.
در قتل عمد و تحقق این جنایت چند شرط لازم است:
1) هنگام عمل متوجه باشد. )
2) وسیله قتل از جمله آلات و ابزاري باشد که ممکن است قتل بر آن مترتب گردد. )
3) عمل نیز بر حسب عادت سبب قتل شود. )
اگر این شرایط محقق نشود جنایت صورت نمیگیرد مثلا اگر پرتاب کردن چاقو و یا سنگ بسوي کسی بطور تصادف به عضو
حساسی از او اصابت کند و بمیرد قتل عمد محسوب نیست اگر کسی بگوید با ادله بسیار و اخبار متواتره بتواتر معنوي و با ضرورت
مذهب شیعه ثابت و محقق است که مؤمن مخلد در عذاب نخواهد بود بلکه اگر با ایمان از دنیا برود وسائل مغفرت بسیار دارد و در
این آیه هم مفروض این است که قاتل مؤمن میباشد پس چگونه میشود که مخلد در عذاب باشد. جواب داده میشود: اولا در
بسیاري از اخبار وارد شده که این آیه در مورد قاتلی است که مقتول را بخاطر ایمانش کشته باشد لذا باید گفت همچو قاتلی ایمان
ندارد اما اگر از جهات دنیوي مثل حب ریاست یا طمع بمال یا از لحاظ غضب او را بکشد مشمول جمله خالدا فیها نخواهد بود. ثانیا
ممکن است ص: 90
گفته شود که قاتل اگر موفق به توبه نگشت این معصیت موجب این میشود که بی ایمان از دنیا برود مانند بسیاري از معاصی مثل
تضییع صلوه تا منع زکوة، ترك حج و غیر اینها که سبب زوال ایمان میشوند. ثالثا آیه در مقام استحقاق همچو عذابی است اما
فعلیت آن معلوم نیست و امید عفو هست زیرا خلف و عید مانعی ندارد. و یا ممکن است جنایتکار در مقام توبه و تدارك برآید به
اینکه خود را در معرض قصاص قرار دهد و یا ترضیه خاطر ورثۀ مقتول را فراهم آورد و دیه و کفاره دهد و به حقیقت از جنایت
خود پشیمان و نادم گردد و صفاي فطري خود را باز یابد آنگاه مورد عفو و یا شفاعت قرار بگیرد. ضمنا برخی از مفسرین نیز در
ذیل این آیه مبارکه نوشتهاند: ممکن است منظور از خلود در این آیه عذاب بسیار طولانی باشد نه عذاب جاویدان اما مرحوم علامه
طباطبائی در تفسیر المیزان مینویسد:
این آیه وعده آتش جاویدان میدهد ولی صراحت در حتم ندارد لذا ممکن است شخص بر اثر توبه یا شفاعت مورد عفو و بخشش
قرار بگیرد.
قوله تعالی یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا ضَرَبْتُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَتَبَیَّنُوا.
این آیه در باره محلم بن جثامه یا بقول تفسیر قمی در باره اسامۀ بن زید است که رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم او را بسوي
بعضی یهود ساکنان اطراف فدك فرستاد تا یهودیان آنجا را با سلام و یا بقبول شرایط ذمۀ دعوت کند شخصی بنام مرداس بن
نهیک در آن اطراف بود وقتی شنید که از جانب پیامبر اسلام آمدهاند با اموال و فرزندان خود به استقبال مسلمانان شتافت و اظهار
اسلام نمود اسامۀ بن زید یا محلم بن جثامه بوي گفت تو دروغ میگوئی و مسلمان نیستی آنگاه به او حمله کرد و او را کشت و
اموالش را به غنیمت گرفت وقتی این خبر به رسول خدا رسید سخت ناراحت شد وقتی که نزد رسول اکرم بازگشت حضرت أنوار
العرفان فی تفسیر القرآن، ج 9، ص: 91
صفحه 69 از 272
فرمود کسیکه اظهار مسلمانی میکرد و بیگانگی پروردگار و به رسالت پیامبر اسلام شهادت میداد به چه جهت او را کشتی عرض
کرد اسلام وي براي فرار از قتل بود پیامبر فرمود مگر تو از درون وي آگاه بودي از کجا که او واقعا مسلمان نشده بود لذا این آیه به
مسلمانان هشدار داد که در جنگ تقواي الهی پیشه کنند و مبادا که طمع رسیدن به غنائم وسوسه شیطانی و سوء تفاهم را در
ذهنشان تقویت نموده و آنان را به جنگ و کشتار ناروا وا دارد زیرا اسلام در هر مورد به استناد ظاهر حکم میکند و احاطه به
حقائق و اسرار از شئون پروردگار است که به رفتار مردم و راز دلها آگاه است و هرگز عذر غیر موجه بر او پنهان نبوده و نخواهد
پذیرفت لذا بخاطر جلوگیري از اینگونه جنگها و کشتارها دستور دادند که حتما در باره طرف مقابل تحقیق نمایند و بدون مطالعه
دست بکشتن کسی نزنند سپس میفرماید: و این را هم بدانید که خداوند از اعمال و نیات شما آگاه است ضمنا این دستورات قرآن
را باید یک گام اساسی در راه صلح به شمار آورد.
ص: 92
روایات .... ص : 92
1) در کافی از امام جعفر صادق علیه السلام ذیل آیه وَ ما کانَ لِمُؤْمِنٍ أَنْ یَقْتُلَ مُؤْمِناً إِلَّا خَطَأً روایت کرده که آن حضرت فرمودند: )
قتل عمدي آن است که کسی با سنگ و یا آهن و یا عصا یا اسلحه دیگري با شخصی که منجر به مرگ شود این قتل عمدي است
و قتل خطا و سهوي آن است که شخصی قصد زدن حیوان یا چیز دیگري را داشته و تیر او بغلط به کسی اصابت نموده و موجب
مرگش گردد این قتل خطائی است نه آنکه کسی را بزند و بکشد و بعد بگوید من به قصد کشتن نزدم و قصد در اینجا مصداق
ندارد.
2) کافی از امام جعفر صادق علیه السلام روایت کرده که فرمودند: دیه قتل غیر عمد یا صد شتر است یا هزار گوسفند یا ده هزار )
درهم نقره یا هزار دینار طلا میباشد.
3) مرحوم شیخ در کتاب تهذیب از امام جعفر صادق علیه السلام روایت کرده که آنحضرت در باره مرد مسلمانی که در زمین )
مشرکین بوده و مسلمانان او را اشتباها به قتل رسانیده و بعد فهمیدهاند که مقتول مسلمان بوده فرمودند: یک بنده آزاد میکند و این
است مراد که میفرماید:
فَإِنْ کانَ مِنْ قَوْمٍ عَدُوٍّ لَکُمْ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَتَحْرِیرُ رَقَبَۀٍ مُؤْمِنَۀٍ.
4) کافی به سند خود از معمر بن یحیی روایت نموده که وي گفته از امام جعفر صادق علیه السلام پرسیدم مردي میخواهد کفاره )
ظهار بدهد آیا جایز است کفاره ظهار بدهد آیا جایز است طفل نوزاد را آزاد کند؟ فرمودند در هر کفارهاي ار العرفان فی تفسیر
القرآن، ج 9، ص: 93
میتوان طفل را آزاد نمود مگر در کفاره قتل خطائی که باید بموجب آیه شریفه بنده مؤمن و مقرر را آزاد نمود.
5) کافی به سند خود از ابن بکیر روایت کرده که گفت از امام جعفر صادق علیه السلام سؤال کردم مرد مؤمنی مؤمن دیگري را )
بقتل رسانید آیا میتواند توبه کند فرمودند اگر او را به جهت ایمانش کشته براي او توبه نیست و اگر بر اثر غضب و یا چیز دیگري
مرتکب قتل شده توبه او قصاص نمودن است مگر آنکه صاحب خون او را عفو نماید در این صورت باید دیه مقتول را به صاحب
خون رد کند و یک بنده هم آزاد کرده و دو ماه متوالی هم روزه بگیرد و شصت فقیر سیر نموده بعد استغفار کند تا خداوند توبهاش
را قبول نماید.
6) در کافی از امام جعفر صادق علیه السلام روایت کرده که آن حضرت فرمودند: اگر در ماه اول افطار نمود یا مریض شد باید )
روزه را از سر بگیرد و اگر در ماه دوم عذري برایش روي داد قضاي آنچه را که فوت شده بجا آورد.
صفحه 70 از 272
7) عیاشی از عبد الرحمن بن حجاج روایت کرده گفت حضرت امام جعفر صادق علیه السلام از من سؤال فرمود که آیا قاضی )
یحیی بن سعید بر خلاف رویه شما قضاوت میکند عرض کردم بلی دو نفر جوان در رحبه با هم نزاع کردند یکی از آنها دست
دیگري را گاز گرفت و آن دیگري سنگی برداشت و به او زد آن شخص مرد یحیی بن سعید قاضی از او دیه گرفت ابن شبرمه و
ابن ابی لیلی که دو نفر قاضی دیگر بودند به عیسی بن موسی گفتند این حکمی که یحیی کرده درست نیست حضورش عرض
کردم آنها گمان میکردند که این قتل خطائی است و قتل عمدي نیست مگر بکشتن با اسلحه امام جعفر صادق علیه السلام فرمودند
قتل عمدي آن است که شخص اراده کند چیزي را بزند و آن را هدف و نشانه قرار دهد پس به غلط به کسی برسد و کشته شود
ولی اگر به هر چیزي اعم از ص: 94
سنگ یا آهن یا عصا و غیره به کسی بزند و در نتیجه کشته شود این قتل عمد است.
8) علی بن ابراهیم به سند خود از صادقین علیهما السلام روایت کرده که فرمودند: )
آیه یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا ضَ رَبْتُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ بعد از آنکه پیغمبر اکرم از جنگ خیبر برگشتند و اسامۀ بن زید را با عدهاي به
اطراف قراي یهود و فدك فرستاد تا آنها را دعوت به اسلام نماید سپس این آیه نازل شد.
تجزیه و ترکیب .... ص : 94
قوله تعالی وَ ما کانَ لِمُؤْمِنٍ أَنْ یَقْتُلَ مُؤْمِناً إِلَّا خَطَأً استثناء در الا خطا بنظر اکثر نحویین منقطع است و به عقیده بعضی از نحویین این
استثناء متصل است یعنی نباید مؤمنی مؤمنی را عمدا بکشد و اگر عمدا او را کشت مؤمن نیست سپس میفرماید: الا خطا یعنی اگر
از روي خطا او را بکشد از ایمان خارج نمیشود.
و کلمه خطا در جمله و من قتل مومنا خطا صفت است براي مفعول محذوف که کلمه قتلا باشد و کلمه فتحریر رقبۀ مبتدا و خبرش
فالواجب علیه حذف شده است و کلمه یصدقوا در اصل یتصدقوا بوده تاء تبدیل بصاد و صاد بصاد ادغام شده است و بوسیله ان
تأویل به مصدر میشود و از لحاظ ترکیب حال است و کلمه توبۀ مفعول لاجله میباشد.
قوله تعالی تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَیاةِ الدُّنْیا.
کلمه تبتغون حال است براي فاعل کلمه تقولوا و کاف کلمه کذلک به معناي مثل و کلمه کذلک خبر است مقدم براي کلمه کنتم.
ص: